تلاشی برای سیاست، اقتصاد و فرهنگ

تولید و نشر دانش

در این بخش می کوشیم تا مطالب مفیدی ارائه کنیم.

بایگانی

۱۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آیا عزیزان  تبریزی هیچگاه به این نکته توجه کرده اند که آن چه به عنوان «اولین ها» از آن یاد می کنند چیزی نیست مگر «تکرار غرب؟»، چیزی نیست مگر «از فرق سر تا ناخن پا غربی شدن!». باید اهالی تبریز به خود آمده و بیندیشند که آیا نمی خواهند «تبریزی نو» پایه بگذارند. شهری که اگر چه در جهان امروز زیست می کند اما در «بوم» خود می اندیشد و بر پایه «تعامل بومگرایی-جهانگرایی» برای همگان چیزهای نویی به ارمغان می آورد. آیا تبریزیان نمی خواهند «فلک را سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند؟» طرحی که از جامعه، تاریخ و ایمان آنان ریشه گرفته باشد و به دیگر بخش های جهان عرضه کنند؟ آیا تبریزیان نمی خواهند به شرق اسلامی بازگردند؟

روشن است که باید مطالعات دیگر کشورها را مدنظر قرار داد، از تجربیات دیگران بهره جست و به آینده ای همه جانبه اندیشید اما این که ما افتخار کنیم فلان وسیله را از غرب به ایران آورده ایم یعنی تقی زادگی تبریز! یعنی غربزدگی و خودباختگی تبریز!

واقعیت آن است که اهالی دیندار تبریز باید در اندیشه شکوفایی از درون و فوران به جهان بیرون باشند!

تقدیم با عشق به تبریز!

  • سید قاسم سجادی
  • ۰
  • ۰
گسترش حلقه های مباحثاتی آثار شهید مطهری خارج از ایران به گسترش اندیشه معطوف به انقلاب اسلامی منجر خواهد شد. کیفیت آثار شهید مطهری در پاسخ دهی به انواع شبهات و سؤالات، مسلمانان را در برابر سؤالات موجود در جهان معاصر مورد حمایت قرار می دهد. این آثار در نقاط مختلف دنیا مسلمانان را در برابر دیگران مجهز کرده و به آنان قدرت پاسخگویی و حتی تهاجم نظری بر(علیه) غیر مسلمانان را خواهد داد. آثاری همچون: اسلام و مقتضیات زمان، حماسه حسینی، آزادی معنوی، جاذبه و دافعه علی علیه السلام، جامعه و تاریخ، ختم نبوت، داستان راستان، سیری در سیره ائمه اطهار، مسئله حجاب و حقوق زن در اسلام از جمله آثاری هستند که می توان خارج از ایران مورد مباحثه مسلمانان و حتی غیرمسلمانان برای گسترش اسلام و انقلاب اسلامی قرار داد. این آثار توانمندی های دین اسلام را به زنان و مردان مسلمان برای استقلال نظری می آموزد. نشان می دهد که مسلمانان در هر گوشه دنیا که باشند می توانند بدون اتکا به دیگر مکاتب، زیست فرهنگی و فکری خود را ادامه دهند. مسلمانان در هلند، دانمارک، سوئد، فرانسه، آلمان، انگلستان، اروپای شرقی، آمریکای شمالی و جنوبی، آفریقا و آسیا و هر گوشه دنیا با مطالعه سیر جامعی از آثار شهید مطهری تا حد قابل توجهی به توانمندی دفاع از ایمان خود می توانند برسند. در حال حاضر سویه و جهت آثار شهید مطهری نیز با شهادت ایشان و حضور ایشان در روزهای آغازین انقلاب اسلامی گره خورده است و نشر اندیشه ایشان به نشر انقلاب اسلامی به صورت ضمنی یاری خواهد رساند. امروز حوزه های علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و همه دغدغه مندان انقلاب اسلامی می توانند جهت نشر اندیشه انقلاب اسلامی به گسترش حلقه های مباحثاتی آثار این شهید بزرگوار بپردازند.
  • سید قاسم سجادی
  • ۰
  • ۰
شخصی در تاریخ به نام ابن هرمه است. این شخص ناظر امور مالیاتی و مالی بازار اهواز بود. به امیرالمؤمنان(ع) خبر دادند که در کارش رشوه گرفته و فساد مالی داشته است و یک اموالی را از این راه کسب کرده است.
حضرت به استاندار اهواز (رفاعه)  فرمودند: «إِذَا قَرَأْتَ کِتَابِی‏» (دعائم الاسلام/ج2/ص532) نامه‌ی من که به دست تو رسید،

 باید این دوازده دستور را انجام بدهی. حضرت به محض اینکه با خبر شدند، نماینده حضرت ناظر مسائل مالی و مالیاتی بازار گرفتار رشوه و فساد مالی شده است، فرمودند:

1- «فنح ابن هرمة عن السوق‏»
 بلافاصله او را برکنار کن.
معطل نکن، امروز و فردا نکن. حالا ببینیم اوضاع چه می‌شود و مصلحت هست یا نیست. بلافاصله او را برکنار کن.

2- «و أوقفه للناس‏»
به مردمی معرفی‌اش کن.
یکی از مشکلات ما این است که ما در اینطور موارد معمولاً حاضر نیستیم به مردم بگوییم.

3- «و اسجنه‏»
او را زندان بیانداز.

4- «و ناد علیه‏»
رسوایش کن.
همه او را بشناسند. همه بدانند. مخفی نباشد.

5- «و اکتب إلى أهل عملک‏»
به تمام زیردستانت نامه بنویس و به آنها بگو: من چنین دستوری به تو دادم، و این آقا چنین کاری کرده است و برخوردی که من با او داشتم به بقیه اعلام کن.

6- «و لا تأخذک فیه‏ غفلة و لا تفریط»
اولاً غفلت و کوتاهی در مورد این نکنید. یکوقت نکند به فراموشی بروید. نه غفلت کنید و نه کوتاهی!
 اگر این کار را کردی، هم پیش خدا مؤاخذه می‌شوی، هم من
«و أعزلک أخبث عزلة» اگر تو در برخورد با این آدم کوتاهی کردی، خودم تو را به زشت‌ترین نوع برکنار می‌کنم.
حضرت استاندار را تهدید کرد.
 فرمودند: «و أعیذک بالله‏» خدا آن روز را نیاورد، پناه بر خدا که چنین چیزی پیش نیاید که تو کوتاهی کنی، اگر کردی من تو را به زشت‌ترین شکل برکنار می‌کنم.

7- «فإذا کان یوم الجمعة»
روز جمعه در ملأ عام او را از زندان بیرون بیاور.
«و اضربه خمسة و ثلاثین سوطا»
 35 تازیانه به او بزن.

8- «و طف به إلى الأسواق‏»
طوافش بده و او را بگردان.
 در تمام بازار او را بگردان.
که مردم ببینند و بشناسند.

9- «فمن أتى علیه بشاهد»
وقتی گرداندی مردم می‌آیند می‌گویند: آقا همین بود از ما رشوه گرفت.
در بازار همه نوع معاملات و تجارت و همه نوع فسادی وجود دارد.
اگر کسی آمد، شاهدی آمد و گفت: این آقا در جریانات فساد مالی از ما پول گرفته است. شاهد دارد.
 «فحلفه‏» بگو: قسم بخور! در مسائل مالی شاهد قسم بخورد، کافی است.
 شاهد داشت، قسم بخورد. اگر قسم خورد، از آن پول‌هایی که جمع کرده، به این آقایی بدهد که مدعی است.

10- در بازار که گرداندی و این جریان تمام شد و تازیانه خورد و پول‌ها را داد،
 «و مر به إلى السجن‏»
دوباره به زندان برگردان.
 ولی نه زندانه محترمانه!
 «و مر به إلى السجن مهانا مقبوحا منبوحا»
 خوار و سر افکنده و بی‌آبرو! آبرو برایش نماند.
و برپایش زنجیر بزن ، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور

11- وقتی زندان رفت،
 «و لا تدع أحدا یدخل إلیه»
 نگذار کسی با او ملاقات کند که بخواهد به او یاد بدهد که چطور جواب دهد و در مسائل و محاکمه و چیزهای بعدی از خود دفاع کند و فرار کند از اینکه حق مردم را بدهد.

12- اگر خبر شدی کسی رفته، به او مطلبی رسانده است.
«فإن صح عندک أن أحدا لقنه ما یضر به مسلما»
 چیزی یاد او دادند که به ضرر مسلمان‌ها تمام شده است،
آن آقا را هم بگیر و زندان بیانداز تا توبه کند.
آن آقا را هم با تازیانه تأدیب کن، که یاد این ندهد، حقوق مسلمانان را از بین ببرد.
http://www.parsine.com/fa/news/246345
  • سید قاسم سجادی
  • ۰
  • ۰
«آیت الله خامنه ای رهبر ایران به روشی غیرمتعارف اما کارساز بحران ها را مدیریت می کند و این یکی از دلایل اصلی مقاومت و پایداری حکومت اسلامی در برابر مسائلی است که از نگاه دیگران بحران و مشکل بسیار جدی ارزیابی می شود».
به گزارش مشرق به نقل از کیهان، هفته نامه انگلیسی اکونومیست، این تحلیل را در ارزیابی علت مقاومت پیروزمندانه جمهوری اسلامی بر سر چالش هسته ای با غرب منتشر کرد و با اشاره به بی نظیر بودن مدیریت رهبر انقلاب در غلبه بر بحران ها نوشت: جمهوری اسلامی توانست حوادث تابستان سال 2009 را به خوبی مهار کند. پس از سرکوب جنبش سبز، ایران هدف تحریم های شدید و ترور و خرابکاری علیه تاسیسات اتمی اش قرار گرفت. اما با همه این اتفاقات، اکنون گروه 1+5 از موضع احترام متقابل، با ایران پای میز مذاکره نشسته است. یکی از دلایل مهم استقامت ایران در مقابل مسائلی که در نگاه دیگران بحران بسیار حاد تلقی می شود، مدیریت کارساز و غیرمتعارف آیت الله خامنه ای است.
اکونومیست در ادامه این تحلیل با اشاره به شکست آشوبگری 3 سال پیش ضد انقلاب می افزاید: چند هفته پیش کروبی را به سفری تفریحی در کاشان بردند. فشار بر اپوزیسیون تا حدود زیادی کاهش یافته و به تعبیر یکی از فعالان جنبش سبز، حکومت ایران پروژه مهار اپوزیسیون را به خوبی اجرا کرده است.
این نشریه اضافه کرد: ایران اکنون مطمئن است که متحد خود در سوریه را از دست نخواهد داد. نوری المالکی نخست وزیر عراق که اخیرا از تهران دیدن کرد، یک سیاستمدار شیعه است که سال ها در ایران زندگی کرده و با حکومت های رقیب جمهوری اسلامی، به ویژه ترکیه و عربستان سعودی، روابط بسیار بدی دارد.
هفته نامه مذکور با تاکید بر این که رهبری ایران مدیریت کاملی بر مسائل مهم سیاست خارجی و داخلی دارد، نوشت: آیت الله خامنه ای بمب اتمی را حرام اعلام کرده و این یک حکم دینی نقض ناپذیر است. نهادهای امنیتی آمریکا نیز پذیرفته اند که ایران سرگرم تولید سلاح اتمی نیست.
اکونومیست تاکید کرد: اعتقادات مذهبی مردم باعث شده تا آنها از گروه های مخالف جدا شوند. جمهوری اسلامی بر خلاف رژیم های دیگر منطقه که اعتقادی به مذهب ندارند، برپایه اعتقادات دینی مردم به ویژه اقشار فرودست شکل گرفته و همچنان از این حمایت مردمی بهره مند است.
هفته نامه انگلیسی اکونومیست
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/117655
  • سید قاسم سجادی
  • ۰
  • ۰

معاون پایگاه استنادی علوم جهان اسلام گفت: تولید علم در جمهوری اسلامی ایران از لحاظ کمیت و کیفیت پیشرفت های چشمگیری کرده اما لازم است گام های اساسی در مرجعیت علمی و فناوری برداریم.

 دکتر علی گزنی معاون پژوهشی و فناوری پایگاه استنادی علوم جهان اسلام در گفتگو با خبرنگار مهر،گفت: هر چند تولید علم در جمهوری اسلامی ایران چه از لحاظ کمیت و چه از لحاظ کیفیت نسبت به سال های قبل از انقلاب پیشرفت های چشمگیری کرده است، اما لازم است تا برای کسب مرجعیت علم و فناوری جهان چنانکه خواست مقام معظم رهبری در سیاست های کلان علم و فناوری نیز است گام های اساسی در دیپلماسی علمی و فناوری، اثرگذاری اقتصادی و همچنین مرجعیت علمی و فناوری بردارد.

مقایسه کمیت تولید علم در قبل و بعد از انقلاب اسلامی

گزنی گفت: آمارهای پایگاه های استنادی بین المللی اسناد موثقی هستند که امکان مقایسه کمیت تولید علم ایران در سال های قبل و بعد از انقلاب اسلامی را امکان پذیر می سازد. براساس پایگاه استنادی ISI ایران در فاصله سال های ۱۳۱۹ تا ۱۳۵۶ تنها ۲۰۲۶ مدرک در مجلات و کنفرانس های علمی بین المللی منتشر کرده بود.

وی افزود: کمیت تولید علم دنیا در این دوره زمانی ۳۷ ساله با وضعیت کنونی دنیا قابل مقایسه نیست، چرا که در حال حاضر کشورهای بیشتری برای کسب سکوهای علمی دنیا با یکدیگر رقابت می کنند. در ۳۷ سال قبل از انقلاب اسلامی کمیت تولید علم دنیا برابر با ۸,۰۱۲,۴۴۰ ( بیش از هشت میلیون) مدرک بود. ایران در آن زمان ۰.۰۳% ( سه صدم درصد) از کل علم دنیا را تولید می کرد.

جدول تولید علم

گزنی گفت: تنها اندکی بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹ جمهوری اسلامی ایران به مدت هشت سال جنگ تحمیلی را تجربه کرد. جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب تا انتهای دوران دفاع مقدس ۲۸۸۱ مدرک در سطح بین المللی منتشر کرد. کمیت تولید علم دنیا از سال ۱۳۵۷ تا کنون شامل  ۴۷,۴۲۱,۸۴۲  (بیش از چهل و هفت میلیون) مدرک می شود. بنابراین کمیت تولید علم دنیا در ۳۷ سال گذشته (۱۳۹۴-۱۳۵۷) نسبت به ۳۷ سال قبل از آن (۱۳۵۶-۱۳۱۹) شش برابر شده است.

وی افزود: جمهوری اسلامی ایران از ابتدای سال ۱۳۵۷ تاکنون ۲۴۵,۷۹۲ (بیش از دویست و چهل و پنج هزار) مدرک در معتبرترین مجلات و کنفرانس های بین المللی منتشر کرده است. جمهوری اسلامی ایران علیرغم هشت سال دفاع مقدس ۱۲۱ برابر بیش از دوره ۳۷ سال قبل از انقلاب به کمیت تولید علم خود افزوده است. با در نظر گرفتن ۳۷ سال بعد از انقلاب، سهم تولید علم کشور ۰.۵۲% ( پنجاه و دو دهم درصد) از علم دنیا را تولید کرده است.

جدول تولید علم

مقایسه کیفیت تولید علم کشور قبل و بعد از انقلاب اسلامی

معاونت پژوهشی و فناوری پایگاه استنادی علوم جهان اسلام گفت: مهمترین شاخص های سنجش کیفیت تولید علم استنادها هستند. تعداد ۲۰۲۶ مقاله منتشر شده ایران در دوره ۳۷ ساله قبل از  انقلاب در همین دوره زمانی تنها ۱۱۷۸ استناد دریافت کردند. تعداد استناد به مدارک کشور در دوران بعد از انقلاب ۹۴۵,۳۲۵ (بیش از نصد و چهل و پنج هزار) مورد است. بنابراین تعداد استنادها به مدارک کشور در ۳۷ سال اخیر در مقایسه ۳۷ سال قبل از انقلاب ۸۰۲ برابر شده است. این نکته لازم به ذکر است که برای کسب مرجعیت علم جهان در این شاخص باید اقدامات اساسی توسط کشور صورت گیرد.

http://www.mehrnews.com

  • سید قاسم سجادی
  • ۰
  • ۰
یکی از اقداماتی که در جهت صدور انقلاب باید بر روی آن سرمایه گذاری کرد، ترانه های ضد استکباری است. این ترانه ها و

خوانندگان این ترانه ها در کشورهای مقصد انقلاب اسلامی باید مورد پشتیبانی معنوی اهالی انقلاب اسلامی واقع شوند. در

کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و برخی از کشورهای آسیایی به صورت ویژه باید بر روی خوانندگانی که مضامینی از این دست

را می خوانند سرمایه گذاری کنیم. اشعار مناسب، موضوعات مناسب و برنده و کیفیت مناسب اجرای این اشعار به گسترش

فرهنگ ضد استکباری در کشورهای مقصد انشاالله منجر خواهد شد. همین امروز ترانه های برخی سیاهپوستان آمریکا برای متحد

کردن سیاهان علیه دولت آمریکا مؤثر بوده است. این امر نشان از یک دیپلماسی ترانه انقلابی است.
  • سید قاسم سجادی
  • ۰
  • ۰
یکی از سخنوران در باب شکست مشروطه اینچنین ابراز پشیمانی کرد: سرکه انداختیم و شراب شد.


«الیوم... بذل و جهد در استحکام و استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب امام زمان ارواحنا فداه و سرمویی مخالفت و مسامحه به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت صلوات‌الله و سلامه علیه است».[1] این فتوای جهاد به خوبی یادآور ساخت فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی ست که برای نجات اقتصاد کشور اسلامی حکم به حرمت تنباکو داد و استعمال تنباکو را در حکم محاربه با امام زمان عج الله قمداد کرده بود «الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان (عج) است.» فیرحی درباره شباهت دو فتوای میرزا و آخوند خراسانی اشاره می‌کند که آخوند برای حمایت از مشروطه فتوایی با شاکله ساخت واژگانی و جمله بندی میرزای شیرازی برای تحریم تنبکو صادر کرد که شاید برای همان تداعی از فتوای شیرازی این اقدام صورت گرفته بوده است.[2] اما آیا صرف شبیه سازی در فتوا گره از مفاسد جنبشی می‌گشود که پس از رخداد آن در بهارستان و گوشه گوشه تهران شرب خمر و فحشا فغان می‌کرد.[3] آیا این تشابه فتوایی ناامنی و آشفتگی پس از جنبش را که به قحطی می‌انجامید برطرف می‌کرد؟ اما زمانه میرزای شیرازی تا زمانه آخوند خراسانی به چه میزان همسان بودند تا فتوای آخوند نیز همان اثر فتوای میرزای شیرازی را در جامعه بگذارد؟ آیا مشروطه آخوند همان تنباکوی شیرازی بود یا تنباکویی بود که شراب شد؟

در این سطور در قالب تحلیلی مقایسه ای به این امر خواهیم پرداخت که گرچه تلاش آخوند مشابه تلاش میرزا بود و گرچه از حیث زمانی آخوند جنبش تنباکو را در ذهن می‌پروراند اما دو شرایط و دو پیامد کاملاً متفاوت را در پی داشت. شاید آخوند گمان می‌کرد این جنبش نیز همان پیامد سابق را خواهد داشت که در عمل به گونه ای دیگر به سرانجامی دیگر رسید.

گستره تغییر جنبش

-        آخوند خراسانی نشان داد که با این فتوا تلاشی برای بازسازی جنبش تنباکو داشته است اما باید توجه می‌شد که جنبش تنباکو جنبشی برای تغییر حاکمیت نبود بلکه جنبشی محدود برای نفی سبیل کفار از بخشی از بازار مسلمین بود. چنین جنبشی را می‌توان اعتراضی خاص به یک قرار داد خاص دانست که از حیث زمانی بازه ای مشخص داشت و طرف مقابل قرارداد نیز یک غیر مسلمان بود. برای چنین اعتراضی نیاز به یک برنامه چند دهساله نبود تا توان مردم را برای نقض قرار داد متمرکز کنند بلکه در بازه زمانی بسیار محدودی این امر امکان پذیر بود. حال جنبشی برای نجات بازار با فروپاشی یک حاکمیت از زمین تا آسمان در زمینه نظر و عمل تفاوت داشت و این امکان وجود نداشت که با صرف شبیه سازی در فتوا به همان نتایج نیز نائل گردد. جنبش مشروطه به دنبال تغییری ساختاری در قوانین و رویه اداره کشور بود. چنین تغییری نیاز به یک برنامه زمانی بسیار طولانی و گردهمایی ملی از تمام اقشار را نیاز می‌داشت حال آن که آخوند خراسانی نه فقط چند سال قبل از جنبش برای این امر زمینه سازی نکرده بود بلکه حتی در جنبش نخست مشروطه تا فروپاشی مجلس اول نقش ویژه ای ایفا نکرده بود. اساساً آخوند خراسانی پس از سقوط مجلس وارد گود جنبش مشروطه شده بود و این امر نشان از ورود یکباره ایشان به اقدام اعتراضی بود و نه اقدامی برنامه ریزی شده از چندین سال پیش از جنبش. حال می‌توان قضاوت کرد که نتیجه چنین حضوری محدود و اما بسیار بُرّنده چه پیامدی می‌توانست در پی داشته باشد.

 جنبش بومی و جنبش وارداتی

-       جنبش تنباکو ترجمه ای از نسخه ای بیرونی و اجنبی نبود بلکه تلاشی بومی برای مسئله ای داخلی بود و برای مردم و روحانیت آغاز و انجام جنبش روشن تر بود. اما این امر در حالی بود که جنبش مشروطیت یا خواست کنستی توسیون ترجمه نیم بند انقلاب فرانسه و مشروطیت انگلیس بود که توسط روزنامه قانون ملکم خان برای محدودی از نخبگان ایران نشر می‌یافت. ملکم خانی که سال‌ها پیش در لندن روش خویش را برای اثرگذاری بر جامعه اسلامی ایران چنین بیان می‌کرد: « من می‌توانم شما را مطمئن سازم این پیشرفت اندکی که در ایران و ترکیه، به ویژه ایران می‌بینید، نتیجه این واقعیت است که برخی افراد اصول اروپایی شما را گرفته و به جای این که بگویند این­ها از انگلیس؛ فرانسه یا آلمان آمده می‌گویند، «ما کاری به اروپاییان نداریم؛ این­ها اصول حقیقی دین ما می‌باشد (و در واقع کاملاً هم درست است) که توسط اروپاییان اتخاذ شده است!» بی درنگ این عمل تأثیر گرانبهایی گذاشته است».[4] این گفته‌ها مربوط به شخصی ست که تلاش برای فریب جامعه مذهبی را داشت. وی در نامه‌های خصوصی خود به دوستان توصیه می‌کند که سیر فزونی تحصیلان در میان مردم به تدریج موجب زدوده شدن «پندارهای بی پای دینی» در جامعه خواهد شد. تا آن هنگام ما نباید در برابر باورهای دینی مردم بی سواد ایستادگی کنیم زیرا این ایستادگی ما موجب مخالفت مردم اندیشه های مدرن، اصلاحات و اصلاح طلبان می‌گردد.[5] آری مشروطه آغازگرانش کسانی بودند که نه فقط دغدغه دین نداشتند بلکه تلاش برای دین زدایی پنهان از جامعه داشتند. از این روست که آخوند خراسانی به جنبشی پا نهاده بود که نه آغازگر آن بود و نه فرجامگرش. بنابراین فاصله جنبش میرزای شیرازی تا شاگردش آخوند خراسانی از یک جنبش بومی ضد استعماری تا یک جنبش ترجمه ای غربی فاصله داشت و این مشروطه کجا و آن تنباکو کجا!

مذهب

-       میزان مذهب در دو جنبش تنباکو و مشروطه قابل مقایسه اند. اینجا لازم است تا اعماق جنبش مشروطه پیش رویم و همخوانی و ناهمخوانی جنبش تنباکو و مشروطه را در میزان مذهبی بودن دو جنبش مورد بررسی قرار دهیم. همان طور که پیش از این گفتیم جنبش تنباکو جنبشی محدود برای نفی سبیل کفار بر بازار مسلمین یک جنبش کاملا مذهب بنیاد بود اما جنبش مشروطه و اصالت مشروطه خواهی نیز آیا به طور کامل مذهبی بود؟ برای درک این امر نظر کسروی را در باب مشروطه نقل می‌نماییم تا قدری روشن شود که چه میزان آخوند خراسانی بر ذات غیر مذهبی جنبش آگاهی داشت. کسروی درباره تعارض جنبش مشروطه و شریعت شیعه چنین می‌آورد:

«اگر راستی را خواهیم این علمای نجف و دو سید و کسان دیگری از علما که پافشاری در مشروطه خواهی می‌نمودند، معنی درست مشروطه و نتیجه رواج قانون های اروپایی را نمی‌دانستند، و از ناسازگاری بسیار آشکار که میانه مشروطه و کیش شیعی است آگاهی درستی نمی‌داشتند، مردان غیرتمند از یکسو پریشانی ایران و ناتوانی دولت را دیده و چاره ای برای آن جز بودن مشروطه و مجلس نمی‌دیدند و با پافشاری بسیار به هواداری از آن می‌کوشیدند، و از یکسو خود در بند کیش بوده چشم پوشی از آن نمی‌توانستند. در میان این دو در می‌ماندند»[6] به خوبی شاهد آن هستیم که آخوند خراسانی وارد جنبشی شده بود که از بنیاد غیرمذهبی بود و با فتوای جهاد ناخواسته به بنیادی غیرمذهبی یاری می‌رساند و ای کاش ماجرا محدود به همین بود. پیش از این نشان دادیم که در این بین آزادی خواهان کمال بهره برداری را از این ناآگاهی‌ها می‌بردند.

انگلیس در دو جنبش

-       در جنبش تحریم تنباکو سفارت انگلیس نه فقط دخالتی در این ماجرا نداشت بلکه این جنبش شورشی بر انگلیس بود[7] و سرانجام نیز به ضرر منافع انگلیس به پایان رسید حال آن که همین دولت استعماری در مشروطه قدرتی دیگر یافته بود تا آن جا که هزاران نفر برای بست نشینی در سفارت انگلیس گردهم آمدند و لفظ مشروطه در این سفارت بود که از زن سفیر انگلیس تا سید جمال واعظ بر سر زبان عامه مردم افتاد و فراگیر شد و از همین سفارت به توسط کنسول انگلیس در تبریز گسترش یافت. انتقال نام مشروطه از تهران به تبریز با محوریت سفارت و کنسول انگلیس را کسروی چنین روایت می‌کند: «امروز بدین سان گذشت، امروز نام مشروطه در میان نبود و سخن از «عدالت طلبی» و «آزادی خواهی» می‌‌رفت و چنان که گفتیم، اینان هم آوازی با کوشندگان تهران می‌‌خواستند و چون از آن جا آگاهی‌های درستی نرسیده بود، نام مشروطه را نشنیده و داده شدن آن را نمی‌‌دانستند؛ لیکن شبانه کنسول که از پیامدهای تهران نیک آگاه می‌‌بود، چگونگی را باز می‌‌گفت و نام مشروطه از آن جا به میان آمد[8] این تفاوت فاحش دو جنبش تنباکو و مشروطه در آسیب دیدن منافع انگلستان در یکی و صحنه گردانی در دیگر جنبش است. که این پیشروی تا قراردادهای 1907 و 1917 به روشنی نشان از حضور استعمار در خاک ایران داشت و حال آن که این حجم از حضور استعماری در عصر ناصرالدین شاهی و زمینه های جنبش تنباکو وجود نداشت. حال سؤالی دردآور برای نگارنده باقی ست که چگونه آخوند خراسانی برای «مشروطه ای» فتوای جهاد می‌داد که مردم تا پیش از ورود به سفارت انگلیس از آن ناآگاه بودند و کنسول انگلیس در دیگر شهرهای ایران عامل نشر آن بوده است. این ضعف آگاهی تا به آن جا بوده است که شهر مدرنی همچون تبریز نیز از مشروطه آگاه نبوده و کنسول این نام را از سفارت برای آنان به ارمغان آورده است. آیا چنین مشروطه سست بنیادی را چنان قداستی بود که نامش را در کنار امام زمان عج بگذاریم؟! آیا امکان پذیر نبود که چنین فتوای جهادی را برای کنترل محمدعلی شاه به کار می‌بستند و نه فروپاشی تمام حاکمیت محمدعلی شاه؟ روشن است که هیچگاه ما خواهان استبداد محمدعلی شاه نیستیم اما این کلام را از آن سو می‌آوریم که با فروپاشی این حاکمیت با پشتیبانی های جهادی آخوند ناامنی های گسترده ای در کشور بوجود آمد که قحطی، تجاوز استعمارگران و مرگ دو تا سه میلیون نفر ارمغان شوم این جهاد نافرجام گردید.

ناآگاهی

-       یکی دیگر از تفاوت های جنبش تنباکو و مشروطه آن بود که مردم حامی میرزای شیرازی و جنبشگران تحریم تنباکو، هم معنی تنباکو را می‌فهمیدند هم این که وقتی این کالای مهم اقتصادی به دست اجانب بیفتد عاقبت اقتصاد آنان چه خواهد شد. اما در جنبشی که آخوند خراسانی برای آن فتوا می‌داد توده انبوه مردم معنی مشروطه را نمی‌دانستند[9] و نه فقط مردم که بسیاری از سردستگان جنبش در ایران و نیز حتی تعداد زیادی از اهل مجلس نیز معنی مشروطه را نمی‌دانستند.[10] از میان 10 هزار نفرى که به سفارت انگلیس رفتند فقط 10 نفر بودند که واقعاً مشروطه خواه بودند و مى‏دانستند که مشروطه چیست و چه مى‏خواهند.[11] جنبشی که مردم در آن ناآگاهانه وارد می‌شوند همچون سربازان ناآگاه از خط مقدم به خودی آسیب می‌زنند زیرا نه آموزشی دیده اند و نه اهداف نبرد را می‌دانند. مراد از این یادآوری آن بود که بدانیم دو جنبش در آگاهی و ناآگاهی توده‌ها و نخبگان پیامدهایی کاملا متفاوت را در پی خواهند داشت کما اینکه یکی لغو امتیاز استعماری را در بر داشت و دیگری سرانجامش قحطی و حاکمیت استبدادی رضاخان بود.

گسل نظری آخوند

-       تفاوت نظری میرزای شیرازی تا آخوند خراسانی تفاوتی از همگونی فقه-اعتراض تا ناهمگونی فقه-انقلاب بود. میرزای شیرازی حوزه نفوذ خود را تا به این جا تعریف می‌کرد که برای نجات بخشی از اقتصاد استعمار زده چگونه وارد عمل شود اما آخوند خراسانی ناظر به فروپاشی حاکمیتی فتوا می‌داد که در جایگزین آن حضور و نفوذ فقیه دیده نشده بود. به عبارتی دیگر آخوند خراسانی در میدانی وارد شده بود که باید از حیث نظری تا به آخر مجوز برای مدیریت فقیه داشته باشد حال آن که آخوند حتی حضور خود در جنبش را به عنوان دغدغه های یک مسلمان به شمار می‌آورد و نه حوزه اختیارات فقهی خویش. بنابراین عمل میرزای شیرازی در اعتراض به امتیاز تنباکو با حوزه اختیارت فقهی که برای خویش تعریف می‌کرد همخوان بود و این امر در مورد حاکمیت جایگزین مشروطه با حوزه اختیارات فقهی آخوند ناهمخوان بود زیرا وی با فتوای جهاد، فروپاشی قاجاریه را به پیش می‌برد اما اجازه ای برای مدیریت حاکمیت جایگزین نه برای خود و نه هیچ فقیه دیگری در نظر نمی‌گرفت[12] و این یک خلأ نظری بود که مورد سوء استفاده آزادی خواهان غیرمذهبی واقع گردید.

نکته عجیب آخوند خراسانی در حوزه نظری نوع پردازش ایشان به مبحث ولایت فقیه و میزان نفوذ فقیه در سیاست بود. وی از حیث نظری قائل به نفوذ گسترده فقیه در مسائل حاکمیتی مسلمین نبود و مدیریت جامعه را زیر عنوان مجلس شورای ملی به ثقات مسلمین می‌سپرد[13] و حتی در این امر فقها را به عنوان بخشی از ثقات مد نظر قرار نمی‌داد اگر چه با هیئت نظار از فقها موافق بود. بنابراین بیشترین جایگاهی که از نظر آخوند می‌توان برای فقها در نظر گرفت یک نقش نظارتی بر مجلس است که این امر نیز در عمل هیچگاه محقق نگردید. آخوند خراسانی حتی حضور خود را در جنبش به عنوان یک مسلمان که دغدغه امور مسلمین را دارد مورد اشاره قرار می‌داد و نه به عنوان وظایف یک فقیه. بنابراین خراسانی از یک سو مانع حضور گسترده فقیه در سیاست بود و از سوی دیگر به صورت شگفت انگیزی همو حکم جهاد بر حاکمیت شیعه را صادر کرد یعنی حکمی که در تاریخ فقه شیعه سابقه ای نداشته است. پیامد این گسل فقهی در اندیشه آخوند خراسانی در سرانجام این جنبش چه می‌توانست باشد؟ خلع ید فقیه از حضور گسترده در حاکمیت از یک سو و حکم جهاد ایشان بر حاکمیت قاجار از سوی دیگر یک پیامد داشت. گرفتن حاکمیت از قاجار و به صورت ناخواسته و سپردن این حاکمیت به آزادی خواهان غیر مذهبی نتیجه این گسل نظری-عملی آخوند خراسانی بود. به عبارتی آخوند خراسانی نادانسته پلی بود برای عبور آزادی خواهان غیر مذهبی به منظور فروپاشی سلطنت قاجار که سرانجام آن حاکمیت استبدادی پهلوی بود. بنابراین جمله ای که ناظر به مشروطه « سرکه انداختیم و شراب شد» را این گونه بازخوانی کنیم، «تنباکو پنداشتیم و شراب شد.»

مدیریت جنبش ها

-       در جنبش تنباکو روحانیت رهبر غالب جنبش بود که این امر در رهبری اجرایی جنبش مشروطه به زمینداران، لوطی‌ها، دهقانان تندرو، مجاهدین غیرمذهبی و آزادی خواهان غیرمذهبی[14] واگذار شده بود. میرزای شیرازی زمانی حکم تحریم تنباکو را صادر می‌کرد که نفوذ روشنفکران در ایران گسترش زیادی نیافته بود و از همین روی توان استحاله جنبش را نداشتند اما زمانی که آخوند خراسانی وارد جنبش گردید زمانی بود که انواع انجمن های مخفی و آشکار توسط روشنفکران و جریان های غیرمذهبی و وابسته در ایران بنا نهاده شده بود و نه فقط توان استحاله این جنبش را دارا بودند بلکه این امر را تحقق بخشیدند. آزادی خواهان غیر مذهبی هم در تهران و هم در تبریز به خوبی توانستند جنبش را به سوی غیر مذهبی شدن مدیریت کنند و از اساس نه به دنبال شریعت که در پی مشروطه اروپایی بودند.[15] انواع انجمن های مخفی، یپرم خان ارمنی(قاتل شیخ فضل الله)، سردار اسعد بختیاری و سپهدار تنکابنی (زمینداران پشتیبان بیگانه[16])، تقی زاده (غربگرای رادیکال) و مجاهدین قفقازی به شدت شورشی و غیر مذهبی عملاً مدیران جنبش بودند و حال آن که وضعیت اینان در دوری از آرمان های بومی و اسلامی مبرهن است. حتی کسانی که آخوند خراسانی آنان را به عنوان سردار و سالار ملی می خواند چنین نبودند. در تلگرافی که از نجف خطاب به ستار خان و باقر خان به آنان لقب سردار اسلام و سالار ملی دادند، ستار خان رو به باقر خان می‌گفت: «دلم به حال اسلامی‌می‌سوزد که من پدر سوخته سردار آن باشم و توی ... سالارش»[17]. کار در مدیریت جنبش به اینجا بسنده نمی‌کند و از سوی دیگر تعداد قابل توجهی از آزادی خواهان غیر مذهبی که در انجمن های مخفی حضور فعال داشتند و تمایلی به مذهب نداشته و بیشتر از آن به دنبال فرصتی برای سوار شدن بر موج مردم بودند با دوری آخوند خراسانی از واقعیت های این انجمن‌ها به خوبی توانستند از فرصت استفاده کنند و پشتیبانی های آخوند خراسانی و حوزه نجف را دستمایه نفوذهای خود قرار دهند.[18] فتوای جهاد آخوند خراسانی برای این افراد بهترین ابزار برای تاختن بر حاکمیت و براندازی سلطنت بود. از سوی دیگر به سبب حذف تدریجی روحانیت از صحنه جنبش به ویژه با فوت آخوند خراسانی عرصه برای حاکمیت آزادی خواهان غیرمذهبی گسترده شد. کسروی نفوذ و گسترش حضور آزادی خواهان غیر مذهبی در فرآیند جنبش را این چنین تصویر می‌کند: « این کار از تبریز آغازید و سپس در تهران و دیگر جا نیز رونمود. اما از سوی آزادی خواهان، آنان هم خود را از یوغ ملایان آزاد می‌گردانیدند، و ناگزیر جنبش نیز از این پس رنگ دیگری خواست گرفت. زیرا چنانکه گفتیم چون پیشگامان جنبش ملایان بودند تا دیری سخن از «شریعت» و رواج آن می‌رفت و انبوهی از مردم می‌پنداشتند که آن چه خواسته می‌شود همین است سپس کم کم گفتگو از کشور و توده و میهن دوستی و اینگونه چیزها بمیان آمد و گوش به آن آشنا گردید و بدین سان یک خواست دیگری پیدا شد که آزادی‌خواهان میان آن و این دو دل گردیدند و خود ناسازگاری این دوخواست بود که آزادی خواهان و ملایان را از هم جدا می‌گردانید و کنون که این کار رخ می‌داد یکی از نتیجه‌های آن این خواستی بود که آزادی خواهان دیگر یاد «شریعت» و رواج آن نکنند و سر هر کاری نیاز به پرک خواستن از ملایان ندارند.» زین پس مردم تبریز آشکارا گفتند:« ما قانون مشروطه می‌خواهیم نه شریعت».[19] اما آزادی خواهان به دور از چشم های حوزه نجف چگونه مردم را به چنین خواستی نزدیک می‌کردند؟ جریان غیرمذهبی در تبریز با تفکیکی ظریف میان شریعت و قانون اساسی این امر را به پیش می‌بردند. آنان به مردم عرضه می‌داشتند که قانون شریعت هزار و سیصد سال است که عرضه شده است ما غیر از آن قانون مشروطه حاکم در اروپا را می‌خواهیم. «این سخنانی بود که از سر دستگان می‌تراوید و با زبان واعظان به مردم گفته می‌شد این معنایش به کنار نهادن «شریعت» می‌بود. ولی واعظان و یا بسیاری از دیگران این را نمی‌فهمیدند و نا فهمیده به زبان می‌آوردند. اینان به مشروطه و قانون دلبستگی پیدا کرده آن را می‌خواستند. ولی از شریعت نیز چشم نپوشیده بودند.»[20] جالب است که بارها کسروی بر این مسئله تأکید می‌کند که قانون مشروطه اروپایی که مشروطه خواهان می‌خواستند پیامدی جز کنار نهادن شریعت نمی‌توانست داشته باشد و این مسئله برای مشروطه خواهان مذهبی روشن نبوده است. این ها همه در حالی ست که مدیریت عملی جنبش به دست گروه های یاد شده بوده است و حال آن که در جنبش تنباکو نه چنین خلطی صورت می گرفت و نه جماعت غیرمذهبی بر مدیریت جنبش چیره بودند تا آن را استحاله کنند.

پیامد جنبش در حوزه مرجعیت

-       در جنبش تحریم تنباکو رهبران مذهبی سنتی به همراهی سید جمال الدین اسدآبادی ضد استعمار به چشم می خورند. در شیراز سید علی‌اکبر فال اسیری داماد میرزای شیرازی و از علمای برجسته شیراز، آیت‌الله حاج میرزا جواد آقامجتهد تبریزی در تبریز مردم را رهبری می کرد، در اصفهان به رهبری سه عالم مجاهد، حاج شیخ محمدتقی نجفی معروف به آقا نجفی اصفهانی، شیخ محمدعلی و ملاباقر فشارکی، منیرالدین بروجردی اصفهانی[21]، در تهران نیز شیخ فضل الله نوری، میرزا حسن آشتیانی و سید جمال الدین اسدآبادی[22] به اعتراض بر امتیاز انحصار تنباکو پافشردند. اما در رهبری جنبش شاهد تعدادی از روحانیون با اثرگذاری بالا در مدیریت جنبش مشروطه هستیم که از حیث اندیشه های دینی و سیاسی تمایلات مدرن آنان بر تمایلات سنتی و بومی آنان می چربید. همراهان آخوند خراسانی در تهران مجتهدینی همچون آیت الله طباطبایی و بهبهانی بودند که اینان سوابقی قابل تأمل داشتند. بهبهانی شخصیتی بود که تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی را به سبب وفاداری به امین السلطان زیر پا گذاشته بود[23] و حال آن که امین السلطان فروشنده استقلال ایران بود و نزدیکی یک مجتهد به چنین فردی نشان داده بود که خلوص بالایی در همجهتی با یک جنبش شیعی خالص را نمی‌توانست داشته باشد. اما پس از بهبهانی باید به آیت الله طباطبایی اشاره کرد. این مجتهد مشروطه خواه که از اثرگذارترین افراد در مدیریت جنبش تهران به شمار می‌رفت از اعضای انجمن های مخفی فراماسونری بود. وی در مجمع فراماسونری عضویت داشته و یکی از افراد برجسته این جمعیت بوده است.[24] وی نه فقط فراماسونر بود بلکه دقیقاً شخصی بود که ورودش به تهران به منظور تضعیف اقتدار میرزای شیرازی در عصر ناصرالدین شاه بوده است. ناصرالدین شاه «چاره را در آن دید که یکی را در مقابل میرزا ترقی دهد... و آن هم سیدمحمدطباطبایی است که در جمادی الاولی 1311 وارد دارالخلافه طهران شد.»  [25]بنابراین دو مجتهد اصلی مشروطه تهران کسانی بودند که از مقابلین و ناقضین تحریم تنباکو بوده اند. از کسانی که در یک جنبش مذهبی و ضد استعماری چنین رفتاری داشته اند چه انتظاری برای رهبری مشروطه از آنان می رفت؟ پس از اینان نوبت به وعاظی همچون سید جمال واعظ و ملک المتکلمین می‌رسد. سید جمال واعظ روحانی بود که به بیان کسروی متهم به بددینی بود که برخی گفته های او باعث ایجاد دردسر شده و حاکمیت بهانه برای مخالفت با مشروطه خواهان می‌یافت.[26] هنر وی تطبیق شرع با مشروطه مدرن به زبان عامه بود.[27] ملک المتکلمین نیز یک ازلی باطنی بود که به شدت پیرو علم مدرن بوده[28] و ایران باستان به شدت برای او مورد استناد بود و کتاب «رؤیای صادقه» را علیه مرجع تقلید اصفهان به نگارش درآورد.[29] در تبریز نیز سه واعظ اصلی این شهر روحانیونی روشنفکر بودند که به دنبال افکار مدرن مردم را به اسم مجالس روضه به انحراف می بردند: یکی از آنان چنین می گفت: «زیر سرپوش آن گونه حرف‌ها افکار تجددخواهانه به مردم تزریق می‌کردیم».[30] حال آخوند خراسانی با چنین روحانیون مشروطه خواهی در ایران از فراماسونر و مدرنیست تا فریبکار و وفادار امین السلطان چه جنبشی را می توانست مدیریت کند؟ پیش از این نیز اشاره کردیم که مشروطه خواهان غیرمذهبی نیز گل های سرسبدی بودند که سنخیتی اسلام و منافع مسلمین نداشتند. گرچه همچنان این سؤال برای نگارنده باقی ست که با این وضعیت اسفبار، آخوند خراسانی به چه کسانی حکم جهاد داده بود؟ با چنین رهبرانی در مشروطه، اگر نتیجه ای جز قحطی سراسری، استبداد رضاخانی و تجاوز استعمارگران نصیب ایران می شد باید تعجب می کردیم!

البته آن چه در بند پیشین آمد رهبری جنبش در ایران بود اما پیامدهای این سوء رهبری بر مرجعیت آینده مذهبی ایران چه بود؟ آیا مشروطه با بر سرکار آمدن رضاخان در ایران فراموش شد؟ خیر این جنبش آثاری داشت که باعث سکوت ساختاری مرجعیت تا 1342 گردید.[31] پس از آخوند خراسانی به سبب هزینه های گزاف مشروطه بسیاری از روحانیون به صورت ساختاری حاضر به دخالت جامع در سیاست نمی‌شدند. آیت الله حائری و آیت الله بروجردی به سبب ذهنیت تاریک از حضور شکست خورده حوزه نجف، حاضر به حضور اساسی در سیاست نمی‌شدند که این امر نیز تقریباً موجب گسل اقدام سیاسی در مرجعیت از 1287 شمسی تا 1342 شمسی گردید. نزدیک به 55 سال به حاشیه رفتن مرجعیت در سیاست حاصل این خطای ساختاری در محاسبه آخوند و همسلکان ایشان بود.

نتایج مشروطه

-       جنبش تنباکو پیامدی جز کنار گزاده شدن یک قرار داد استعمار نداشت امام جنبش مشروطه بر خلاف این عامل آسیب ها و بحران های بزرگی در ایران گردید. عین‌السلطنه، از نخبگان عصر قاجار در بیان نتایج مشروطه و پیامدهای  حدود 3 سال و نیم پس از به شهادت رسیدن شیخ فضل‌الله نوری از میزان نفرت مردم تهران نسبت به مشروطه چنین خبر می‌دهد: «من آرزو داشتم بروم طهران، با آنها که برای این مشروطه خودکشان می‌کردند کمی صحبت کنم. حالا که آمدم می‌بینم از هر صنف مردم، چنان بیزار شده‌اند که به گوش آدم، اسم مشروطه نمی‌رسد؛ چه رسد به آنکه صحبت آن به میان بیاید. همه فحش می‌دهند، همه ناسزا می‌‌گویند، همه نفرین می‌کنند. شدیدتر از آنچه من به نظر داشتم و تصور می‌کردم. از دهان احدی اسم مشروطه شنیده نمی‌شود، حتی از دهان عزالممالک [از رجال و دست‌اندرکاران مشروطیت] هم. بازارها کساد [بوده] و تجارت هیچ نیست. گرانی و فلاکت [است. مردم] مثل مرده‌ی متحرک هستند و مثل قالب بی‌روح. درب دکانهای خود نشسته‌اند، خودشان از خجالت، اسم اوضاع گذاشته را به زبان نمی‌آوردند و متصل، تُف و لعنت به خودشان می‌فرستند، که آلت اغراض دیگران شدند و مملکت رفت، کسب رفت، تجارت رفت. فقر و پریشانی سرتاسر آنها را فرو گرفته و روز بروز بدتر می‌شود.»[32]

-       پس از چالش های اقتصادی، مفاسد اخلاقی و امنیتی روی دیگر آینده جنبش در ایران بود. پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان، یکی از متدینین به فضای فاسد تهران چنین اعتراض کرد: « یا للعجب کل العجب! در قبه الاسلام... در انظار وکلای مجلس ... در قرب میدان مشق عساکر اسلام ... در خیابان لاله زار تهران... علناً و جهراً با مهر و باندرول دولت اسلام... بیع و شرای شراب می‌شود و ابداً صدای منع احدی از آحاد مسلمین بلاد اسلام بلند نشده»[33] میزان مصرف مشروبات الکلی به میزانی افزایش یافت که یک سال پس از فتح تهران روزنامه شرق در پی یک راهکار دمکراتیک! نه برای جلوگیری از فروش مشروب بلکه برای محدود کردن آن توصیه می‌کند که بر مشروب مالیات بسته شود و کما اینکه دول متمدنه نیز با راهکارهای عقلایی به همین اقدام مبادرت می‌ورزند. از آن جا که اصالتاً روزنامه شرق در عهد مشروطه نگران مسائل حقوق بشری بوده! و ممنوعیت مصرف مشروب را چنین نمی‌پسندیده است که:« به علل خارجیه مصلحت  اقتضا نمی‌کند که صراحتاً از اشاعه منکرات جلوگیری نموده» لازم است ما نیز همچون آن کشورها بر مشروبات و تریاک مالیات ببندیم.[34] کسانی که زیر عنوان مجاهد مشروطه نامیده می‌شدند در تهران دست به هر بی قانونی و لاابالی گری می‌زدند. از هدف حمله قرار دادن پلیس تا ..« هر ساعتی ده فصل قانون مملکتی را منسوخ می‌نمایند... درب فاحشه خانه‌ها را به زور می‌شکنند و بالأخره آن چه نباید بکنند می‌کنند»[35] فحشا، شرارت و بی قانونی در تهران به اینجا بسنده نمیکند و با برخی تصاویر در خیابان های تهران ملموس تر می‌شود همچون «اکبر نامی که ضعیفه فاحشه، زرین تاج نام را به دوش گرفته و در خیابان تفرج و حرکت می‌کرد»[36]. در مجموع اوضاع به شکل اساسی بر خلاف خواست علما انجام گرفت آن چنان که: «تا اینکه امرْ منقلب، خواصّ خانه‌نشین، جوانانِ مجرب روی کار آمدند و آنچه که مقصود از مشروطه بود حاصل نشد، بلکه بر عکس نتیجه داد. وکلا در عوض خدمت به موکّلین خود، مشغول نزاع مسلکی...، وزرا در خیال جمع مال و اندوخته...، عموم رعیت در صدمه و اذیت، مالیات بر همه چیز حتی سفیدی نمک و سیاهی ذغال بسته بلکه افزوده، رؤسای روحانی را خانه نشین، احکامشان را پشت گوش انداخته، صریح گفتند و نوشتند تفکیک قوای روحانی از قوای جسمانی. مرحوم آقای بهبهانی را در ازای آن همه صدمه و اذیت که در طریق مشروطیت متحمل شد مقتول نمودند. آقای طباطبایی را در خانه‌ی خود نشاندند و پیغام دادند که اگر مداخله در امور کنید مثل آقای بهبهانی خواهید شد.»[37] این سرانجام جنبش مشروطه ای بود که فتوای جهاد آن یادآور فتوای میرزای شیرازی بود. آری جنبشی بود که قحطی آن مرگ دو تا سه میلیون نفر، تجاوز روس و انگلیس و استبداد پهلوی تا 1357 را در پی داشت. آه از شرابی که تنباکو می پنداشتند.

سید قاسم سجادی - کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق علیه السلام.


[1] کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، 1363، ص .730

[2] بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران (مجموعه مقالات)، به کوشش: کمیته پژوهش ستاد بزرگداشت یکصدمین سالگرد مشروطیت (دانشگاه تهران) انتشارات دانشگاه تهران، 2005، چاپ اول.

[3] رجایی، عبدالمهدی (1386) آسیب شناسی فرهنگی-اجتماعی جامعه ایران عصر مشروطه، سال یازدهم، شماره 44، زمستان 1386.

[4] آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ، تهران: نشرنی، 1391، ص87.

[5] نورائی، فرشته، میرزا ملکم خان ناظم الدوله، تهران، شرکت سهامی چاپ کتاب، 1352،ص 48 و آدمیت، فریدون، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت ایران، تهران: انتشارات سخن، 1340،ص 118.

[6] کسروی، همان، ص287.

[7] ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تصحیح علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۶۲، ج۱، ص ۱۹.

[8] کسروی، همان، 156.

[9] کسروی، همان، ص 259.

[10] نک: مجدالاسلام، احمد، تاریخ انحطاط مجلس، مقدمه و تحشیه محمود خلیل پور مجدالاسلام، اصفهان: انتشارات دانشگاه اصفهان، بی تا.

[11] مجدالاسلام، همان، ص 24.

[12] به عنوان نمونه نک: آبادیان، حسین، مبانی نظری حکومت مشروطه و مشروعه ، تهران: نشرنی، 1374، ص ۳۰.

[13] علیخانی، علی اکبر و همکاران، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی وزارت علوم، ج9، مقاله اندیشه سیاسی آخوند خراسانی.

[14] سپهدار تنکابنی و سردار اسعد اسعد بختیاری زمینداران، دهقانان گیلانی متأثر از قفقاز، لوطی هایی همچون ستارخان و باقرخان، آزادی خواهان در قالب انجمن های مخفی و آشکار و مجاهدین قفقازی نیز به عنوان تندروترین و غیرمذهبی ترین گروه های مدیریت کننده در مشروطه بودند که ترورهای سیاسی را کلید زده و به پیش می‌بردند. این گروه‌ها در عمل مدیریت جنبش مشروطه را بر عهده داشتند ونه روحانیت.

[15] کسروی، همان، ص225 و ص288.

[16] حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، انتشارت امیرکبیر، چاپ دوم۱۳۶۴،ص ۱۵۷. باید در این جا اشاره کرد که سردار اسعد علاوه بر این فراماسونر بوده است. نک: رایین،اسماعیل«فراموشخانه و فراماسونری در ایران»تهران،نشر رایین،1378،چاپ سوم، ج2، ص70-79.

[17] یغمائی، اقبال، شهید راه آزادی، تهران: توس، 1356، مقدمه صفحه یازده.

[18] کمیته انقلابی یکی از این مجموعه های غیرمذهبی بود که با وجود تمایلات یاد شده اما به سبب نفوذ روحانیت در مردم خود را از روی ناچاری با روحانیون همگرا نشان می دادند. آبراهامیان، همان، ص100.

[19] کسروی، همان، ص 248 و 222.

[20] کسروی، همان، ص309.

[21] شیخ حسن کربلایی،تاریخ دخانیه، صص ۱۰۴ ـ ۱۰۸.

[22] تیموری، ابراهیم، تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران، کتاب‌های جیبی، ۱۳۶۱، صص ۸۳ـ ۸۴ و سیاح، محمدعلی بن محمدرضا، خاطرات حاج سیاح، دوره‌خوف و وحشت، به کوشش حمید سیاح و سیف‌الله گلکار، تهران، ۱۳۵۹، ص ۳۲۹ ـ ۳۳۱.

[23] دانشنامه جهان اسلام، ج4، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرۀ المعارف اسلامی، 1377، صص 755-760.

[24] ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت، تهران: علمی، چاپ سوم.ج1 و 2 و 3، 1383، ص173.

[25] ناظم الاسلام کرمانی، همان، ص62. البته نگارنده این تذکر را یادآور می شود که همه این نکات به آن معنا نیست که عالمانی همچون طباطبایی قصد به انحراف بردن مشروطه را داشته اند بلکه حتی خود آنان پس از انحراف مشروطه به شدت ابراز پشیمانی کرده اند. آن چه در این جا مد نظر است، زمینه فکری سیاسی آنان است که خواسته یا ناخواسته بر جنبش اثر می گذاشت.

[26] کسروی، همان، 596.

[27] ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت، تهران: علمی، چاپ سوم.ج1 و 2 و 3، 1383،ص 166.

[28] آبراهامیان، همان، ص97.

[29] ملکزاده، مهدی، زندگانی ملک المتکلمین، تهران: علمی، 1325 و آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، تهران: نشر نی، 1391، ص 97.

[30] فتحی، نصرت الله، سخنگویان سه گانه آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران، انتشارات خرمی، 1356، ص133.

[31] لازم به ذکر است که منظور ما تلاش های موردی آیت الله کاشانی در نهضت نفت و مواردی از این دست نیست بلکه مرجعیت مذهبی شیعه مد نظر ماست.

[32] روزنامه‌ی خاطرات عین‌السلطنه، ج5، ص3830 به نقل از ابوالحسنی(منذر)، علی، آخرین آواز قو، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ سوم، 1385.

[33] رسائل مشروطیت (رساله دلائل براهین الفرقان)، ص215 به نقل از رجایی، عبدالمهدی، آسیب شناسی فرهنگی-اجتماعی جامعه ایران عصر مشروطه، سال یازدهم، شماره 44، زمستان 1386، ص 122.

[34] روزنامه شرق، تهران، س اول، ش 75، 9 ربیع الثانی 1328 به نقل از رجایی، همان .

[35] روزنامه شرق، س اول، ش 70، 26 ربیع الاول 1328 به نقل از رجایی، همان، ص124 .

[36] روزنامه وقت، تهران، سال اول ش 36، 4 جمادی الاول 1328 به نقل از رجایی، همان، ص 124.

[37] کاشانی، شریف، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج1، ص468 به نقل از ابولحسنی(منذر)، همان.


  • سید قاسم سجادی
  • ۰
  • ۰

ویژگی های انسان شناختی در هر مجموعه انسانی وجود دارد. از اهالی آبادان تا اهالی تهران و یزد و  نیویورک تا شهرهای آلمان و هر شهر دیگر در دنیا ویژگی های خاص خود را دارا هستند که الزاماً با ویژگی برخی شهرهای دیگر همان کشور برابر نیستند. این تفاوت های مردمشناختی برای یک پژوهشگر باید منبع مطالعه برای سیاست گذاری فرهنگی باشد. نکته این است که تنوع می تواند پایه سیاستگذاری واقع شود. «سیاستگذاری فرهنگی بر پایه ویژگی های مردمشناختی» عنوان کلی است که در این جا می توان مورد اشاره قرار داد.

«سیاستگذاری رسانه ای بر پایه ویژگی های مردمشناختی»

«سیاستگذاری معماری بر پایه ویژگی های مردمشناختی»

«سیاستگذاری آموزش بر پایه ویژگی های مردمشناختی»

«سیاستگذاری بهداشت و درمان بر پایه ویژگی های مردمشناختی»

«سیاستگذاری اقتصادی بر پایه ویژگی های مردمشناختی»

عناوین بالا برای شهرهای مختلف جهان قابل اجرا و پژوهش است.

  • سید قاسم سجادی
  • ۰
  • ۰

انقلاب اسلامی زمانی می تواند مرزهای فکری-فرهنگی خود را گسترش دهد که در کشورهای مختلف دنیا مبلغین توانمندی را نشر داده باشد. مبلغینی که شرایط کشور مقصد خود را به خوبی دریافته و مقتضیات اسلام برای آن کشور را تشخیص داده باشند. از چین تا هندوستان، روسیه، آسیای شرقی و غربی، آفریقا و قاره آمریکا همگی مخاطبین انقلاب اسلامی بوده و لازم است که تمامی دینداران در پی گسترش اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی در تمام بخش های جهان باشند. در این جا گفتگوی یکی از مبلغین را در زمینه تبلیغ بین المللی ارائه می کنیم.

حقیر، سیف الله مدبر، متولد شهرستان میاندوآب از خطه آذربایجان غربی که در سال 1361 ه . ش وارد حوزه علمیه بناب گردیدم و پس از آن به ترتیب به حوزه های علمیه مشهد و قم مهاجرت نمودم و در حال حاضر نزدیک به 10 سال است که در درس خارج فقه به ادامه تحصیل اشتغال دارم .

 

علاوه بر این تحقیقاتی نیز در زمینه نسخه های خطی دینی در آسیای میانه و قفقاز داشته و دارم که این نیز در راستای تکمیل تحصیلات دینی و تبلیغ دین در خارج از کشور بوده است .

 

اینجانب تا به حال برای تبلیغ دین به کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، گرجستان، نخجوان و آذربایجان سفرهای متعددی داشته ام .

 

به نظر حضرتعالی ضرورت های پرداختن به امر تربیت مبلغان دینی برای اعزام به خارج از کشور از سوی حوزه علمیه قم چیست؟

 

از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران مرکزیت تشیع و اسلام شیعی می باشد و همه شیعیان جهان نیز با این نگاه به ایران می نگرند، لازم است حوزه مقدسه علمیه قم به تغذیه فکری آن ها همت گمارد . به عنوان مثال برخی از شیعیان شهر «تمس » از «سیبری » چندین بار به دلیل آشنایی برای بنده پیغام فرستاده اند و ما را جهت امر تبلیغ دعوت نموده اند; گرچه حقیر از خوف سرما دعوت آنها را اجابت ننموده ام; اما آنچه از این دعوت نامه استنباط می شود این است که آنها ایران را مرکز تشیع می دانند .

 

بر این اساس حوزه علمیه قم وظیفه دارد که در این راستا قدم بردارد .

 

جنابعالی که بارها به عنوان مبلغ به خارج از کشور سفر کرده اید عملکرد حوزه علمیه قم را در این ارتباط چگونه ارزیابی می کنید؟

 

در پاسخ به این سؤال، بنده از شما می پرسم که آیا اصولا حوزه علمیه در این راستا اقدامی صورت داده است؟ و مهم تر از آن آیا اصلا حوزه از نیروهای خودش که برای تبلیغ به خارج کشور می روند اطلاعی دارد؟

 

بنده عرض می کنم که کسی که برای تبلیغ به خارج از کشور رفته از طرف حوزه علمیه نبوده، در حالی که نیروی حوزه علمیه بوده، متاسفانه حوزه به این مهم توجه ندارد که اصولا آیا مبلغین حوزوی خارج از کشور موفق بوده اند یا خیر؟ و در صورت عدم موفقیت آنها، موانع موجود بر سر راه آنان چیست؟

 

به عقیده بنده حوزه تا به حال هیچ گام مثبتی در این زمینه برنداشته است . به عنوان نمونه امثال من که یازده سال برای تبلیغ به خارج از کشور رفته ام، در برخی مواقع شهریه مان قطع می شد . این در حالی است که اگر بخشی از سختی های سفر را تعریف کنم مو بر بدن افراد سیخ می شود .

 

الحمد لله حوزه علمیه در حدود ده سال است که رشته تخصصی تبلیغ را، (آنهم برای داخل ایران) دایر نموده، گر چه این امر خیر و قدم مثبتی بوده، ولی دایره تشیع بسیار وسیع تر از عرصه داخلی است که حوزه علمیه خود را تاکنون به آن محدود نموده است; زیرا فقط در شوروی سابق که بنده در این قلمرو جغرافیایی بیشتر تخصص دارم، 60 میلیون مسلمان زندگی می کنند، که یکی دو نفر (یکی از آنها اخوی بنده) مبلغ حوزوی شیعه بیشتر در آن کشور وجود ندارد . در واقع به روشنی به این نتیجه می رسیم که حوزه علمیه قدم جدی در این رابطه برنداشته و در عملکرد آن کاستی های ملموس و فراوانی وجود دارد .

 

برای جبران کاستی ها، حوزه مقدسه علمیه قم چه اقداماتی را باید انجام دهد؟

 

به نظر بنده برای جبران کاستی ها باید اقدامات زیر از سوی حوزه علمیه صورت پذیرد:

 

1 - انتخاب و بکارگیری کارشناسان خبره به منظور شناسایی طلاب مستعد برای تبلیغ در خارج کشور .

 

2 - تاسیس مرکز سیاست گذاری و برنامه ریزی برای مبلغین خارج از کشور در حوزه علمیه قم .

 

3 - انجام نیازسنجی از کشورهای مسلمان نشین به منظور کشف نیازمندی های تبلیغی آنان با عنایت به مذاهب موجود در آن مناطق; زیرا طلبه ای که می خواهد به خارج از کشور اعزام شود باید بداند که در کدام مناطق بهایی ها، پیروان شاخه های مختلف اهل سنت، مسیحیت و یهودیت قرار دارند .

 

در صورتی که طلابی را می شناسید که با بکار بستن شیوه های بدیع در امر تبلیغ در خارج از کشور موفق بوده اند، معرفی فرمائید .

 

یکی از افراد برادر اینجانب، حاج شیخ علی مدبر که بیش از 12 سال است برای تبلیغ و تدریس از ایران به کشورهای آسیای میانه مهاجرت نموده، از زمان «گورباچف » در آنجا حضور داشته، دوره «یلتسین » را پشت سر نهاده، و «شواردنادزه » را نیز درک کرده است .

 

الآن حدود 2 سال است که از پیکره اعزام جدا گردیده، زیرا به او گفته اند باید به ایران مراجعت کنی، اما ایشان گفته عمر بنده در این راه صرف شده تا در این زمینه متخصص شده ام، و اگر به ایران برگردم عمرم ضایع خواهد شد . بر این اساس تصمیم گرفت که به تنهایی در کشور گرجستان دانشگاهی راه اندازی و تحت پوشش این دانشگاه به تبلیغ دین بپردازد . زیرا در آسیای میانه و برخی مناطق دیگر جهان همانند مالزی و اندونزی برای راه اندازی مؤسسات آموزشی تا حدودی دولت با متقاضیان همکاری می نماید و اخوی اینجانب با دست خالی موفق شد از ریاست جمهور وقت گرجستان آقای «ادوارد شوارد نادزه » موافقت تاسیس این دانشگاه را کسب نماید .

 

در حال حاضر در دانشگاه مذکور 7 رشته علمی وجود دارد . جالب این است که یکی از رشته های این دانشگاه، رشته معارف می باشد که در تاریخ این کشور، از زمان پیامبر (ص) تا کنون حتی در زمان حاکمیت ایران بر آنجا چنین رشته ای سابقه نداشته است .

 

شیخ علی مدبر تا به حال توانسته دو دانشکده را به صورت آزاد اداره کند و از چندین کشور همسایه دانشجو بپذیرد . آنچه به نظر بنده موفقیت ایشان را در تبلیغ دین در عرصه گرجستان در پی داشته، بهره گیری از شیوه نو و راه اندازی دانشگاه و تدریس علوم دینی و معارف در آن می باشد . در واقع ایشان هم درس معارف می گوید و هم مدرک لیسانس آنهم با مهر تایید «شواردنادزه » اعطا می کند و فارغ التحصیلان این دانشگاه هر کدام یک مبلغ دینی می شوند، زیرا با مدرک تحصیلی این دانشگاه استخدام می شوند، برخی معلم و برخی در جاهای دیگر مشغول به کار می شوند و از این طریق معارف دین منتشر می شود .

 

یکی دیگر از مبلغین موفق آقای اسعدی هستند که به افریقا و ساحل عاج و کنگو رفت و آمد دارند و به زبان آن مناطق، آداب و رسوم آنجا مسلط است . کاری هم به اعزام ندارد . هر وقت خواست می رود و می آید . زیرا کسی که با مردم زندگی کرد و بین مردم معروف شد، در قید و بند زمان و مکان نمی گنجد و حتی از اینجا، آنجا را هدایت می کند .

 

به نظر حضرتعالی ویژگی های یک مبلغ موفق خارج از کشور چیست؟

 

در پاسخ به این سؤال باید عرض کنم که این پرسش بسیار به جا و مهم می باشد و در صورت یافتن پاسخ صحیح آن بخش قابل توجهی از کاستی های امر تبلیغ در خارج از کشور مرتفع می گردد . به نظر اینجانب ویژگی های یک مبلغ در خارج از کشور بشرح زیر است:

 

1 - ذکاوت; ما دینداران متعهد، نماز شب خوان، اما غیر زیرک داریم که مناسب کار تبلیغ خارج از کشور نیست; در واقع یک مبلغ اعزامی به خارج از کشور باید از قدرت تصمیم گیری بالایی برخوردار باشد که از هوش و ذهن خلاق آنها سرچشمه می گیرد . به تعبیر دیگر در هنگام مواجهه با مشکلات متعدد، نباید بگوید که این امر را به من ابلاغ نکرده اند; بلکه در چنین مواقعی باید تشخیص دهد که چگونه برخورد کند تا مسیر مشکل را تغییر دهد . به عنوان مثال، اگر پلیس آن کشور به او گفت که تدریس قرآن در اینجا ممنوع است نباید آن مبلغ خود را ببازد و بگوید برگردم به ایران; یعنی باید خود قدرت تصمیم گیری داشته، راهکار دیگری را برای تبلیغ انتخاب کند . اگر تدریس قرآن ممنوع شد، احکام را تدریس کند .

 

2 - شجاعت، دومین ویژگی یک مبلغ خارج از کشور است; زیرا اگر مبلغ خلافیت داشته باشد، اما شجاعت نداشته باشد در مواجهه با سختی ها و شداید دچار اضطراب و خودباختگی می شود . به عنوان نمونه خاطره ای را در این ارتباط نقل می کنم .

 

یک روز در قزاقستان در سالن غذاخوری، پلیس گذرنامه ما را مطالبه کرد; بنده گفتم، پاسپورت در منزل است . در این هنگام پلیس به حرف ما اعتنایی نکرده و ما را به همراه خود به مرکز پلیس برد . یکی از مبلغانی که در اینجا با ما بود اتفاقا فرد بسیار خلاقی نیز بود، چون شجاعت نداشت رنگش پرید، تا حدی که من فکر کردم بیچاره مرد . چنین افرادی نمی توانند حرف خود را در مواقع بحرانی بزنند و اگر آنها را به زندان انداختند، نمی توانند از خود دفاع کنند .

 

3 - تدین، دیگر ویژگی مبلغ دینی خارج از کشور است . زیرا در صورتی که دین در ضمیرش نفوذ نکرده باشد، نه تنها منشا اثر نمی شود بلکه خود به عنصری ضد تبلیغی تبدیل می گردد .

 

در ایران بخاطر این که مبلغین علوم دینی لباس مقدس روحانیت را به تن دارند، خود این لباس نوعی محدودیت برای آنها ایجاد می کند . گرچه این حکم کلی نیست، اما برخی افراد از ترس دادگاه ویژه، حفظ آبرو و یا حفظ شؤونات روحانیت، ملاحظاتی را در حرکات، سکنات، رفتار و اعمال خود لحاظ می کنند، اما در خارج از کشور چون عموما مبلغین به ناچار با لباس غیر روحانی به تبلیغ دین می پردازند، تنها فیلتر کنترلی آنها ایمان است . اگر عنصر ایمان در وجود طلبه ریشه دوانیده باشد، بسیار مؤثر واقع خواهد شد .

 

4 - جوان بودن، اگر مبلغ جوان نباشد از عهده مشکلات احتمالی تبلیغ نظیر در راه ماندن، در سرما و برف گرفتار آمدن برنمی آید . در این ارتباط خاطره ای را تقدیم حضور شما عزیزان می نمایم . در منطقه سیبری که شب و روز برف می بارد، در یک شب از سوی یکی از شیعیان به مهمانی دعوت شده بودم . بر طبق رسم آنجا هیچگونه تعارفی در مراودات و تعاملات اجتماعی وجود ندارد . بعد از صرف شام، هنگامی که قصد بازگشت به محل سکونت خود را داشتم (که حدود یک کیلومتری آنجا بود) میزبان به من توصیه کرد شب را در منزل آنها بمانم، ولی در حالی که بیرون از خانه بیش از یک متر برف باریده بود، من گفتم که باید بروم . از خانه خارج شدم، وسیله ای برای رسیدن به خانه پیدا نکردم و مجبور شدم پیاده مسیر را طی کنم . در بین راه تا سینه در برف فرو می رفتم به طوری که نزدیک بود خفه شوم! در اینجا نتیجه می گیریم که جوان بودن و سلامت جسمی برای یک مبلغ نیاز است تا بتواند در مقابل خطرات و مشکلات عدیده مقابله نماید .

 

5 - نویسندگی: اگر مبلغ دینی قدرت نوشتن نداشته باشد و صرفا براساس بیان و امور شفاهی به تبلیغ پردازد، در صورتی که شرایطی در خارج از کشور بروز نماید که از طریق بیان و خطابه نتوان پیام دین را به تشنگان معارف رساند در عمل اصل مقوله تبلیغ منتفی خواهد شد . به عنوان مثال، در روز واقعه 11 سپتامبر در یک سفر تبلیغی که در شهر تفلیس بودم تمام روزنامه ها و مجلات در سطح وسیع اسلام را دین تروریستی و مسلمانان را تروریست معرفی می کردند، آنها با درج مقالات و تحلیل های مختلف با استناد به برخی از آموزه های دینی اسلام، همانند آیین جهاد درصدد تروریستی جلوه دادن اسلام برآمدند . آنها می نوشتند که بر طبق آیین جهاد مسلمانان، کشتن غیر مسلمانان تا جایی که جان مسلمانان به خطر نیافتد بر آنها (مسلمانان) واجب است .

 

خب تصور کنید در چنین مواقعی اگر مبلغ دینی ما اهل قلم باشد با نوشتن پاسخ آن شبهات در عمل نه تنها حرکت ضد دینی را خنثی می کند، بلکه در صورت نگارش مستند پاسخ ها یک اقدام تبلیغی غیر مستقیم را جامه عمل می پوشاند .

 

اتفاقا این حقیر نیز از فرصت استفاده کرده و با نوشتن پاسخ های علمی، شبهه زدایی نمودم .

 

6 - آشنایی و تسلط بر زبان: مبلغ دینی در خارج از کشور باید به نحو مطلوب، روان و کلاسیک به زبان مردم محل ماموریت آشنا باشد، منظور از کلاسیک در اینجا گویش غیر کوچه بازاری و غیر داش مشتی می باشد . به عنوان مثال یکبار در عشق آباد در یک جلسه ای که سفرای کشورهای مختلف به مناسبت 22 بهمن به سفارت ایران دعوت شده بودند، برخی از افراد خودی در این جلسه به زبان روسی و یا ترکمنی صحبت می کردند، آنها می خواستند بگویند که ما هم زبان روسی را یاد گرفته ایم ولی متاسفانه همه برای آنها می خندیدند؟ چرا؟ چون آنها در حد یک بچه و کوچه بازاری صحبت می کردند که این اثر منفی و بدی بر جای گذاشت . به این ترتیب نتیجه می گیریم که یک مبلغ باید زبان تخصصی کشور محل ماموریت را خوب بداند تا بتواند از این طریق پیام دین را در حد بسیار عالی به مخاطبین برساند .

 

7 - قناعت: یکی دیگر از ویژگی های مبلغین اعزامی نداشتن روحیه طمع ورزی و مقدم داشتن رسالت و هدف مقدس تبلیغی بر اهداف و منافع مادی می باشد; زیرا بسیار اتفاق افتاده که مبلغ اعزامی به خارج از کشور در سفارتخانه از سوی دیپلمات های خودی تحقیر می شوند . به عنوان مثال در حالی که مبلغ ما ماهیانه در حدود 100 یا 200 دلار حقوق دریافت می کند همان دیپلمات در یکماه چهار هزار دلار حقوق می گیرد . بسیار طبیعی است که اگر مبلغ دینی فرد خود ساخته و قانعی نباشد، در یک مقایسه تطبیقی زمینه های انحراف از هدف و رسالت تبلیغی در او فراهم می گردد .

 

علاوه بر این با نهایت تاسف باید عرض کنم که در برخی سفارتخانه های ایران در خارج از کشور نیز همانند داخل کشور، رگه هایی از باند و خط بازی، وجود دارد .

 

در برخی مواقع کارمندان سفارت به مبلغ می گویند که در فلان جا تبلیغ کن و در فلان جا تبلیغ نکن، در حالی که طلبه باید بداند که برای تبلیغ در میان همگان به آنجا عزیمت نموده است و باید با این مسجد، آن مسجد، مساجد دیگر بلکه کلیه مساجد مرتبط باشد . این رسالت و وظیفه اصلی مبلغ است . اما متاسفانه سفارت در برخی مواقع به او می گوید که اینها با ما در اصطکاکند و نباید برای تبلیغ به میان آنها بروید . و اگر هم مبلغ بر خلاف میل سفارت عمل نماید، آنها (کارمندان سفارت) او را کمک و یاری نمی رسانند .

 

خب تصور کنید اگر مبلغ به سخنان آنها گوش دهد، وظیفه اش را انجام نداده، در حالی که او برای تبلیغ به آنجا رفته است . متاسفانه در برخی از این مواقع سفارت به مبلغ پیشنهاد می دهند که در صورت انجام این کار و انجام ندادن آن کار، فلان مبلغ کمک بلا عوض به شما پرداخت می گردد .

 

اگر مبلغ خودساخته نباشد و طمع کار باشد به اصل رسالت تبلیغی خود عمل ننموده است . در برخی اوقات نیز اتفاق افتاده که مبلغی برای تبلیغ به خارج از کشور رفته، اما متاسفانه بجای تبلیغ به کار تجارت پرداخته و یا به انحاء مختلف نظیر پول های دعا و ... از مردمی که به نان شبشان هم محتاجند، وجه دریافت می کنند . این چنین طمع ورزی هایی به اصل دین ضربه می زند . اگر طلبه طمع کار باشد، مردم می گویند: این نیز با فلان تاجر حشر و نشر دارد ... اصلا او به دنبال تاجرها راه افتاده تا آنها بیشتر او را تحویل گرفته و به او خوب رسیدگی نمایند . این عمل فرد به اصطلاح مبلغ نه تنها اقدام تبلیغی به نفع دین نیست بلکه خود به صورت عینی یک اقدام ضد دینی نیز محسوب می شود .

 

8 - آراستگی ظاهر: در کشورهای خارجی، حداقل کشورهای آسیای میانه که اینجانب در دفعات متعدد به آنجا سفر کرده ام، بسیار به زیبایی پوشش و شکل و نوع لباس اهمیت می دهند . حال تصور کنید یک مبلغی با ظاهری در هم ریخته به آن مناطق وارد شود; به طور طبیعی کلام این فرد مؤثر نمی افتد . شیک پوشی و حفظ ظاهر، نوع ریش و نوع لباس به عنوان یکی از عوامل غیر مستقیم تاثیرگذار بر میزان نفوذ اجتماعی مبلغ در میان مخاطبین می باشد .

 

9 - آشنایی اجمالی با علوم متداول: یک مبلغ در عرصه بین الملل الزاما باید در حد متعارف (نه تخصصی) با کلیات علوم مختلف آشنایی داشته باشد; زیرا در صورتی که از موارد کلی و معمولی رشته های مختلف علمی بی اطلاع باشد، در برقراری روابط با طبقات مختلف مردم منطقه ماموریت بخصوص اندیشمندان علوم گوناگون دچار بحران ارتباطی می شود و چه بسا نتواند رسالت فرهنگی و دینی خود را به نحو مطلوب برآورده سازد .

 

در پایان ضمن تشکر مجدد خواهشمند است در صورتی که خاطره بیاد ماندنی از سفرهای تبلیغی خود دارید بیان فرمائید .

 

خب، خاطراتی فراوان از دوران سفرهای تبلیغی خود در خارج از کشور بیاد دارم اما به اقتضای وقت به یک مورد اشاره می کنم .

 

در یکی از سفرهای تبلیغی که پس از 65 روز در شهر عشق آباد بودم، قرار بر این شد که برای تبلیغ به شهر «مرو» عزیمت نمایم . از سفارت جمهوری اسلامی در آنجا پرسیدم «مرو» کجاست؟ آنها در جواب گفتند: در شهر «بایرم علی » که «مرو» قدیم آنجا بوده، (الآن «مرو» جدید با آنجا فاصله دارد) به من گفته شد به «مرو» برو و در آنجا فردی بنام عباسعلی را که ریش سفید شیعه های آن منطقه است، پیدا کن . در حالی که من به شهری به بزرگی شهر قم می رفتم و درصدد بودم تا یک نفر را که هیچگونه نشانی از او نداشتم و تا آن موقع نیز او را حتی برای یکبار هم ندیده بودم، پیدا کنم . راس ساعت 3 بامداد هنگام اذان صبح از قطار پیاده شدم . در این هنگام همه جا پر از برف و یخ و هوا نیز بشدت سرد بود و من با کیف سنگینی که در آن تعدادی قرآن و تسبیح جای داده بودم، به دنبال جایی برای استراحت و خواندن نماز بودم; (البته این را هم بگویم که یک چوب نیز در دست داشتم که سگ های ولگرد را از خود دور کنم) . با توجه به اینکه زبان آنجا روسی بود و من علاوه بر زبان مادری خود تنها زبان انگلیسی را می دانستم، چون تابلوهای اماکن عمومی و خصوصی به زبان روسی نوشته شده بود، من قادر به درک مفاهیم تابلوها نبودم .

 

در این هنگام نمای بیرونی یکی از ساختمانها، توجه ام را جلب کرد، حدس زدم که این باید هتل باشد، با توکل به ذات اقدس الهی، درب آن مکان را زدم، در حالی که در را می زدم با خود چنین می اندیشیدم، در یک حالتی فرضی پس از این اقدام یا موفق به اسکان در آن مکان می شوم و یا آنکه در نهایت مرا ضرب و شتم می کنند . در هر حال پس از آنکه در را زدم، خانمی در جلو چشمم ظاهر شد، به محض دیدن ظاهر و قیافه در هم ریخته من و کاپشن ایرانی که بر تن داشتم، بدون آنکه کلامی بگوید، با اشاره دست و سر به من فهماند که دور شو، من با سماجت مجددا در را زدم، این بار مرد جوان ترکمنی در را باز کرد، همانگونه که در عرایضم گفتم، زبان مشترک مهم ترین عامل ارتباط می باشد، ولی متاسفانه هیچکدام از ما زبان همدیگر را نمی دانستیم . در عمل نمی توانستیم با هم ارتباط برقرار کنیم، بهر تقدیر با زبان اشاره به او فهماندم که اتاقی را برای استراحت نیاز دارم، اما او هم جواب رد داد، به هر زحمتی بود از او خواستم اجازه دهد نمازم را بخوانم، قبول کرد و با اشاره به من فهماند که همانجا پشت در ورودی روی تکه موکتی نمازم را بجا آورم . با دلی شکسته نمازم را اقامه کردم، شاید این نماز بهترین نمازی بود که با تمام وجود و با حضور قلب و خشوع در تمام عمرم بجا آورده بودم و از خداوند متعال درخواست کردم که مشکل مرا حل کند .

 

پس از نماز از هتل خارج شدم در حالی که از شدت سرما بخود می لرزیدم، به خدای بزرگ متوسل شدم، ناگاه از پشت سر صدایی شنیدم، برگشتم، دیدم همان مرد ترکمن است، اشاره کرد که برگرد، من برگشتم، متوجه شدم که اتاقی را برای من آماده کرده، با راهنمایی او به طبقه سوم ساختمان رفتم، اتاق فوق العاده مجهزی بود . حدس زدم باید متعلق به یکی از مقامات ارشد حکومتی باشد، پس از این واقعه، رو به درگاه الهی کرده و سپاسگزاری نمودم . با خود می گفتم حتما حداقل صد دلار برای هزینه این اطاق مجلل از من درخواست خواهد کرد; ساعت 10 صبح برخاستم و برای تصفیه حساب از اتاق خارج و نزد مرد ترکمن مسئول هتل رفتم، وقتی از او میزان هزینه پرداختی را سؤال کردم، با تعجب دیدم پاسخ داد، «هزینه ای نمی گیریم » ، فقط برای من دعا کن، من فرد بدبختی هستم; زیرا نماز نمی خوانم، و کسی به من نماز خواندن را یاد نداده است .

 

پس از آنکه به او دعا کردم (در فرهنگ آنها وقتی از کسی می خواهند که به آنها دعا کند، باید در همان زمان و مکان به آنها دعا کرد) ، او به من گفت، آیا فهمیدی در کجا استراحت کرده ای؟ جواب دادم: خیر . گفت: این اتاق متعلق به «سفر مرادنیازف » رئیس جمهور کشورمان است; و مهمانان ایشان در اینجا استراحت می کنند . اما من بعد از نماز خواندن شما به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم و دلم شکست و متحول شدم و تصمیم گرفتم که این اتاق را که خالی مانده بود برای استراحت شما در نظر بگیرم . در هر حال از او تشکر کردم و از هتل خارج شدم; و در حالی که دنبال عباسعلی که ریش سفید شیعه ها بود می گشتم، و هیچ گونه نشانی و یا تصویری از او نداشتم، به اولین فردی که رسیدم، سؤال کردم عباسعلی را می شناسی؟ با تعجب پاسخ داد: «عباسعلی من هستم .» این در حالی بود که من در ذهن خود تجزیه و تحلیل می کردم از قیافه ها باید تشخیص دهم که این فرد، ارمنی، یهودی یا مسلمان است . ولی همه قیافه ها یکنواخت بود . این خاطره برای من شیرین ترین خاطره دوران تبلیغ من محسوب می شود; زیرا پس از شناسایی عباسعلی و برقراری رابطه با او جرقه آغاز تبلیغات دینی زده شد و راه برای ادامه کار هموار شد، و مناطق شیعه نشین، تعداد شیعیان، تعداد مساجد، ایران دوستان و اسلام خواهان را شناسایی کردم و این شناخت برای بنده و سایر مبلغان در سفرهای تبلیغی آتی بسیار مؤثر افتاد . دلیل واضح این امر هم مقایسه تطبیقی وضعیت اعتقادی و عملی ساکنان آن منطقه در آن هنگام و در حال حاضر می باشد .

پگاه حوزه - بیست نهم آذر 1382، شماره 114

  • سید قاسم سجادی
  • ۰
  • ۰

تبلیغ دین در میان زنان خارج از کشور امری ضروری است. به عبارتی دیگر نزدیک به نیمی از مخاطبان ما به مبلغان زن نیازمند هستند. زنان مبلغی که حداقل یک زبان خارجی از اسپانیایی، فرانسوی تا چینی یا روسی و غیره را آموخته باشند و بتوانند مفاهیم دینی را به سادگی و به زبان خویش به دیگر زنان جهان آموزش دهند. تبلیغ زنان مسلمان رسالتی فاطمی است که نیاز صدور انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف (از هنر تا ادبیات و سخنرانی های علمی) را برآورده می کند. در این جا گفتگویی متناسب با این نیاز را ارائه می کنیم.


تبلیغ حقایق ناب اسلامی در میان کسانی که تنها نامی از اسلام را شنیده اند و فطرت پاکشان آن ها را به سوی آن حقیقت ناب دعوت می کند، رنج ها و سختی ها و در پایان شیرینی های خاص خود را دارد که مبلغ بایستی قبل از گام نهادن در این مسیر خود را آماده سازد. به بهانه ی فرا رسیدن ماه خودسازی و خوبی ها و پاکی ها، ماه مبارک رمضان؛ سراغ یکی از خواهران پرتلاش در امر تبلیغ رفتیم. آنچه در پیش رو داریم حاصل گفت وگوی صمیمانه با سرکار خانم طیبه ربانی از اساتید و مبلغان جامعةالزهرا(س) است.

 

کلام مسرت بخش حضرت امام(ره) را زینت بخش این گفت وگو قرار می دهیم که فرمود: «من با اطمینان می گویم: اسلام، ابرقدرت ها را به خاک مذلّت می نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده ی خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد».

با تشکر از حضور شما در این گفت وگو، آغاز سخن را به معرفی خودتان اختصاص دهید.

 

* این جانب طیّبه ربّانی سال 1355 وارد حوزه شدم و تحصیل علوم دینی را از نوجوانی شروع کردم که خداوند متعال را همواره بر این نعمت سپاسگزارم. پس از پایان دوره عمومی در رشته ی تفسیر ادامه تحصیل دادم و در سال 81 فارغ التحصیل شدم. هم اکنون مشغول فعالیت های تبلیغی در حوزه های مختلف دبیرستان ، دانشگاه، حوزه و برخی از هیأت های مذهبی هستم. تدریس تفسیر قرآن، علوم قرآنی، اخلاق و مباحث روان شناسی خانواده را نیز بر عهده دارم. همچنین متون دینی را به زبان اسپانیایی ترجمه می کنم. در حال حاضر مسؤول تدوین مطالب مجله ی اسپانیایی کوثر هستم.

با چند زبان زنده ی دنیا آشنا هستید؟

 

* به لطف الهی به جهت تحصیل در حوزه به زبان عربی آشنا هستم و از متون عربی استفاده می کنم، تا حدودی با زبان انگلیسی آشنایی دارم، ولی به زبان اسپانیایی تسلّط کافی دارم؛ به گونه ای که قادر به تدریس و سخنرانی به این زبان هستم.

برای تبلیغ به چه نقاطی سفر کرده اید؟ لطفاً از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی خود بگویید.

 

* فعالیت تبلیغی بنده به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم می گردد. در بعد داخلی به شهرستان های مختلف؛ همچون: بوشهر، همدان، مشهد و ... مسافرت نمودم. سال 1362 که بنا به توصیه ی حضرت امام(ره)، اعزام روحانیون مبلغ به خارج از مرزها شروع شد، من و همسرم (حجةالاسلام والمسلمین ربّانی نماینده مقام معظم رهبری در آمریکای جنوبی) به کشور آرژانتین رهسپار شدیم. در اوایل، کار اصلی ما آموزش زبان و تبلیغ از راه ترجمه ی متون دینی بود، ولی مظلومیت و غربت شیعیان آرژانتین ما را بر آن داشت تا سال های متمادی؛ یعنی تا سال 75 ـ که به علّت کارشکنی های صهیونیست ها مجبور به بازگشت شدیم ـ مشغول تدریس و تبلیغ در آن جا باشیم. در این فاصله به کشورهای کلمبیا، شیلی، اروگوئه، اسپانیا و ... نیز سفر تبلیغی داشتیم. فعالیت های ما در راستای آگاهی بخشی افراد علاقه مند به شناخت اسلام عبارت است از:

 

ـ تأسیس سازمان زنان مسلمان در آرژانتین UMM (اُمَة).

 

ـ چاپ و نشر کتب متعدد به زبان اسپانیایی از جمله آثار شهید مطهری(ره)، آثاری از حضرت امام(ره)، مقام معظم رهبری و ...

 

ـ تأسیس کمیته امداد اسلامی (IS) با الهام از کمیته امداد امام خمینی(ره).

 

ـ انتشار مجلاتی از قبیل: پیام اسلام، مجله تخصصّی ثقلین، مجله راه خوش بختی، و مجله ی کوثر (اسپانیایی) که تاکنون انتشار سه مجلّه ادامه دارد.

 

ـ تأسیس و راه اندازی چند شبکه رادیویی اسلامی.

 

ـ ایجاد چند سایت اینترنتی، انجام فعالیت های مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی از جمله برپایی تظاهرات گسترده علیه صهیونیست ها در جمعه آخر ماه مبارک رمضان.

برخورد و پذیرش افرادی که در جریان تبلیغ شما قرار می گرفتند، چگونه بود؟ جوانان مشتاق به اسلام چگونه با شما آشنا می شدند و شما چه می کردید؟

 

* اسلام برای مردم جهان از جهات متعدد دارای جذابیت است. اگر بتوانیم با سانسورهای گوناگون شبکه جهانی صهیونیسم و تبلیغ ضد اسلامی آن ها مقابله کنیم و ندای حق را به مردم جهان برسانیم؛ همواره دل های مستعد، حق طلب و تشنه ی معنویت در بین همه ی انسان های عالم وجود دارد. جوانانی که با ما آشنا می شدند و در مساجد و مراکز اسلامی حضور می یافتند با روی باز از اسلام استقبال می کردند و برخی از آن ها به دین مبین اسلام مشرف می شدند، که هم اکنون مدیریت مراکز و مساجد آن جا را بر عهده دارند؛ اگرچه تهاجم فرهنگی غرب در کشورهای آمریکای جنوبی در جهت خنثی کردن تبلیغات مسلمان ها بسیار گسترده است، اما امید مبلّغان دینی به بشارت های قرآن و نویدهای نشاط آور بزرگان و رهبران ماست؛ همان گونه که رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام(ره) می فرماید: «اگر این چهره ی نورانی اسلام با آن جمال جمیل که قرآن و سنّت در همه ی ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج فهمی های دوستان خودنمایی کند، اسلام جهان گیر خواهد شد و پرچم پر افتخار آن در همه جا به اهتزاز در خواهد آمد».

تبلیغ در کشورهای خارجی با چه مشکلاتی روبه رو است؟ و چگونه می توان با آن مقابله کرد؟

 

* سم پاشی ها و تبلیغات وسیع دشمنان، علیه اسلام به خصوص اقدامات سازماندهی شده ی صهیونیست ها از مهم ترین مشکلات تبلیغ در خارج از کشور است. وقتی صهیونیست ها حاضر می شوند که برای توقف تبلیغات اسلامی در آرژانتین، مرکز انجمن یهودی های آرژانتین (آمیا) را منفجر کنند یا دست به اقدامات خودسوزی و انتحاری بزنند، تا با این کار مسلمین را مورد اتهام قرار دهند، وسعت و ابعاد کار آشکار می شود.

 

البته پاره ای از مشکلات به دستگاه های ذی ربط داخل کشور نیز بر می گردد. نداشتن بودجه کافی برای انجام کارهای تبلیغی، کمبود طلاب وارسته و تربیت شده برای تبلیغ خارج از کشور و مسلّط به زبان های خارجی، فقدان مرکز واحد و منسجم برای حمایت از روحانیون مبلّغ و پرهیز از کارهای تکراری و موازی، فقدان متون کافی به زبان های محلّی برای تبلیغ و در برخی موارد همکاری نکردن نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور؛ از جمله موانع موفقیّت کار است؛ اگرچه نباید فساد اجتماعی و اخلاقی فراگیر در کشورهای خارجی به خصوص اروپ و آمریکا را که ریشه ی بروز مشکلات عدیده برای خانواده ها و فرزندان مبلغان می شود، نادیده گرفت.

مشکلات زنان مسلمان در کشورهای غیر مسلمان چیست؟

 

* مشکلات آن ها ابعاد متعددی دارد. زنان مسلمان در کشورهای غیر اسلامی مظلومیت و غربت زیادی دارند و در معرض بمباران شدید تبلیغی قرار می گیرند. قوانین ضد حجاب و ارزش های اسلامی عرصه ی فعالیت های اجتماعی را بسیار تنگ و دشوار می کند. زنان مسلمان اگر بخواهند از توان و استعداد خود در راه رشد علمی بهره گیرند و از تخصص خود استفاده کنند، دچار مشکلات فراوان و جدی می شوند. علاوه بر محرومیت از حقوق اجتماعی مورد ضرب و شتم و حبس قرار می گیرند، البته ایمان به خدا و صبر و مقاومت آنان کلید پیروزی شان شده و با وجود این مشکلات، بانوان معتقد و مقاوم برای احقاق حقوق خود و دفع تبعیض مجاهدت می کنند که هر روز آثار مثبت آن را در جاهای مختلف شاهدیم.

 

معضل دیگر مادران و زنان مسلمان در این کشورها فساد فزاینده ی ناشی از تهاجم همه جانبه ی فرهنگی است، که قدرت کافی را در مهار و تربیت فرزندان تضعیف می کند و تلاش های شخصی و مقطعی والدین را بی ثمر می سازد.

 

تز استعماری استکبار در سرزمین های اسلامی مبنی بر جهانی سازی و یکسان سازی فرهنگ جهانی و اضمحلال فرهنگ های بومی، بزرگ ترین ضربه را به نسل های جدید کشورهای مسلمان وارد ساخته است.

برای موفقیت در امر تبلیغ چه شیوه های راه بردی را پیشنهاد می کنید؟

 

* دین مبین اسلام یک دین جهانی با اهداف متعالی است، که برای نجات تمامی انسان ها در همه ی عصرها آمده است. اگرچه نیرنگ دشمنان اسلام تحقّق اهداف جهانی آن را به تأخیر انداخته، ولی وعده ی الهی همچنان پابرجاست و و بدون شک همه ی اهداف متعالی محقّق خواهد شد.

 

به مقصد رساندن این بار عظیم بر عهده خواص؛ یعنی اهل علم و طلاب علوم دینی است. یک مبلّغ برای انجام این وظیفه ی خطیر الهی بایستی به نکاتی مهمّ توجه کند. از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

1. توجه به ارزش تبلیغ؛ به عظمت تبلیغ در راه خدا اهتمام داشته باشد تا این هدف مقدس را درک نموده و انگیزه ی تبلیغ در وجود او تقویت شود؛ همچنان که رسول گرامی اسلام(ص) هنگام عزیمت تبلیغی حضرت علی7 به یمن فرمود: «لئن یهدی الله بک رجلاً واحداً خیرٌ لک من الدّنیا وَمَا فیها؛ اگر یک نفر به دست تو هدایت شود برای تو از تمامی آنچه خورشید و ماه بر آن می تابد، ارزشمندتر است».

 

2. توجه به خودسازی و تهذیب همراه با رشد علمی؛ اگر خودسازی و تزکیه ی نفس نباشد و طلبه ای بدون خودسازی وارد جامعه شود، نه تنها نفعی نمی رساند، بلکه ضرر او غیر قابل جبران است.

 

3. سعه ی صدر و توسعه و گسترش افق دید؛ محصور نشدن در امور کوچک و پیش پا افتاده، بلکه دوراندیشی و جهانی فکر کردن از رموز موفقیت کار فرهنگی است. وظیفه شناسی و تلاش پی گیر و همه جانبه و شناخت و به کارگیری ابزار جدید، امر تبلیغ را آسان تر و همه جانبه تر می سازد. رسول گرامی اسلام(ص) هنگام اعزام مبلغ به نقاط مختلف، آسان گیری بر بندگان خدا را سفارش می کرد. گاهی فعالیت های تبلیغی نیاز به زمان دارد تا نتایج خود را آشکار سازد. توجه به این مطلب، شرح صدر مبلغ را بالا می برد و در اعتدال بخشی انتظار مبلغ از مردم نقش دارد و اثر تبلیغی را پایدار و عمیق می کند.

 

4. توجه به مراحل گوناگون تبلیغ دین؛ تبیین اصول و مبانی اعتقادی و سپس بیان مسایل شرعی و احکام دین و سیره ی اخلاقی و تربیتی با در نظر داشتن نیازهای اصلی مخاطبین.

 

5 . مراجعه به منابع اصلی؛ بهره گیری از آیات شریفه ی قرآن و کتاب های تفسیر، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و روایات اهل بیت: که باید به عنوان منابع اصلی مورد توجه مبلغ باشد.

 

6 . حضور در مجامع بین المللی.

 

7. توجه به شیوه های تبلیغ از راه دور؛ استفاده از اینترنت، ماهواره، راه اندازی وبلاگ های شخصی و ... در صورت امکان.

 

در همین زمینه بنده در یکی از حساس ترین موقعیت های تبلیغی و امنیتی و زمانی، که حتی سفیر ایران به جهت رعایت موقعیت دیپلماتیک، اجازه ی صحبت نداشت، به یک گفت و گوی تلویزیونی در یکی از شبکه های دولتی آرژانتین اقدام نمودم. این برنامه حدود پنجاه دقیقه ـ چند برابر وقت تعیین شده ـ طول کشید، که به یاری خدای منّان ابهامات زیادی را از صفحه ی ذهن بینندگان در زمینه ی حقوق زن در اسلام، جایگاه انقلاب اسلامی، انتفاضه ی مردم فلسطین و ...، زدود. پس از پخش این گفت وگو که گیرنده های کشورهای مجاور نیز به آن دسترسی داشتند، رسانه های آن ها دست به یکسری اقدامات و تکرار تهمت های همیشگی مبنی بر حرمت حضور زن در جامعه از دیدگاه اسلام زدند و حتی بنده را متهم به نقض اعتقادات سنتی نمودند تا تأثیر این گفت و گو خنثی شود. آن ها وانمود کردند که زن مسلمان قدرت سخن گفتن و استدلالات منطقی و فلسفی را ندارد و اگر می بینید که این زن در چنین گفت وگوی استدلالی و علمی شرکت کرده است، به دلیل تحصیل در یکی از دانشگاه های معتبر انگلستان و دست پرورده ی خود غرب است؛ بدین ترتیب آن ها حاضر شدند برای حفظ و تأثیر تبلیغات خودشان و جلوگیری از تبلیغ اسلام ناب محمدی(ص) درجه ی فراغت از تحصیل یکی از دانشگاه های معتبر را به اینجانب اعطا نمایند، اما آن ها غافل اند از این که: (یُریدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَاللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ).

با توجه به تجربه حضور شما در خارج از ایران چه راه کارهایی را برای اتحاد و انسجام مسلمانان مناسب می دانید؟

 

* بیداری اسلامی در سال های اخیر قدرت های استکباری را به وحشت انداخته و از مدت ها قبل برای مقابله با اسلام و امت اسلامی دوباره تز قدیمی «اختلاف بینداز و حکومت کن» به شکلی گسترده تر شروع شده است. دولت ها و ملت های مسلمان برای رسیدن به اتحاد و انسجام اسلامی باید به عواملی، چون نشر و ترویج فرهنگ ناب محمدی(ص) با زبانی ساده در بین آحاد جامعه اسلامی توجه کنند. زدودن شبهات از افکار مسلمین و گفت وگوهای علمی، جلو جدال های بی حاصل را خواهد گرفت. اگر امّت اسلامی بتواند نسبت به معارف دین شناخت پیدا کند، جایگاه اصلی خود را باز خواهد یافت. لازمه ی عملی شدن این اقدام؛ همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند، تدوین «منشور وحدت اسلامی» است. دوری از تعصبات و داشتن نگاه محبت آمیز نسبت به آحاد جامعه اسلامی، معرّفی چهره ی دشمنان اسلام و ترفندهای آن ها، معرفی شفاف و بی غرض جمهوری اسلامی در زمینه اجرای احکام دین و تبیین درست سیره ی عملی معصومین: و افکار و اندیشه های حضرت امام(ره) و علمای اسلام به عنوان شاگردان مکتب اهل بیت: نقش مهمی برای درک صحیح این مطلب دارد.

منبع:
نامه جامعه - شماره چهل و هشت
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5659/6677/79052
  • سید قاسم سجادی